آیا نظر دیگران مهم است؟
فهرست مطالب
- جهنم همان دیگران است
- نظر سارتر در مورد تنهایی
- دیدگاه رواقیون در مورد تنهایی
در این متن خواهیم خواند
در این نوشتار از دیدگاه های مختلف به بررسی غلبه دیدگاه دیگران در زندگی ما و تاثیرات آن میپردازیم.
یکی از معروف ترین سخنان دنیا، این گفتهی سارتر است که «جهنم همان دیگران است.»
در نگاه اول به شدت از نقش دیگران در زندگی نقد میکند. درست است که دیگران می توانند به شدت قلبمان را به درد آورند، اما تجارب شخصی و چندین مطالعه و تحقیق نشان می دهند روابط به زندگی معنا می بخشند. به نظر می رسد دیگران منبع بهترین ها و بدترین های زندگی اند.برای حل این پارادوکس ظاهری، میتوان با دقت بیشتری به سخن معروف سارتر نگریست که در نمایشنامه ی «خروج ممنوع» آمده است. در این نمایشنامه سه مرده به جهنم می روند. اما به جای شکنجه و آتشی ابدی، باید در اتاقی زندانی شوند و برای همیشه یکدیگر را بدبخت کنند.
سارتر گفت منظورش این نبوده که روابط ما با دیگران همیشه بد است. او دربارهی شیوهای بسیار خاص صحبت می کرد که با آن، زندگی را برای یکدیگر جهنم می کنیم. می گفت اساسا خودانگارهمان بر پایه ی نظرات دیگران شکل می گیرد که ما را در جعبه هایی بسیار محدود قرار می دهند: «او کله شق است» یا «او با بقیه خوب است». در نتیجه خود را در قالب هویتی ثابت و بدون تغییر می بینیم، نه انسانی که آزادانه می تواند دست به انتخاب بزند و عوض شود. در دام ادراک دیگران می افتیم، آن را درونی سازی می کنیم و برای خود زندان می سازیم. در انتهای نمایشنامهی سارتر، درها باز می شوند، ولی شخصیتها از آن اتاق خارج نمی شوند. اما ما می توانیم شجاع تر باشیم و خود را با دیدگاه دیگران تعریف نکنیم.
رواقیون نیز بنا به دلایلی دیگر، حس خوبی به دیگران ندارند. هم سنکا و هم مارکوس اورلیوس معتقد بودند باید هر روز از نظر ذهنی خود را برای مواجهه با انسانهایی ناخوشایند و بیفایده آماده کنیم. مثلا مارکوس می گوید: «صبح که بیدار شدید، به خود بگویید امروز با افرادی فضول، ناسپاس، مغرور، دروغگو، حسود و گستاخ تعامل خواهم داشت.»
اما با نگاهی دقیق تر مشخص می شود رواقیون به راحتی دیگران را می بخشیدند. سنکا می گوید اگر به خود یادآوری کنیم، همه هر از گاهی بدرفتاری می کنیم و کسب حکمت دشوار است، نقصها و سوءرفتارهای دیگران را درک می کنیم. داشتن دیدگاهی سطحی نسبت به دیگران راهی به سمت انسان گریزی نیست، بلکه منجر به همدردی و همدلی می شود. اگر همه سوار یک قایق باشیم و تا حدی درگیر جهل شویم، بهتر است نقصهای دیگران را بپذیریم.
ارسطو با نگاهی مثبت تر دربارهی فیلیا مینویسد که به گمان او یکی از عناصر زندگی خوب است. این اصطلاح یونانی ریشهی پسوند انگلیسی «فیل» است که یعنی عاشق چیزی بودن؛ مثل «فرانکوفیل» یا «تكنوفيل» معمولا آن را «دوستی» ترجمه می کنند، اما در اصل طیف کاملی از روابط انسانی مثبت را پوشش می دهد. از اعضای خانواده و دوستان نزدیک تا همسایگان و همکاران، هم باشگاهیها و فروشندگان محلی به خوبی با این افراد کنار می آییم ارسطو می گوید در هر جامعه ای، نوعی فیلیا وجود دارد.
عنصر اساسی فیلیا حسن نیت متقابل است و به گفتهی رواقیون بدون اتخاذ دیدگاهی آرمانی نسبت به بشریت، میتوانیم این مسأله را بپذیریم. همان طور که انتظار دلسوزی و همدردی را از دیگران داریم، می توانیم با آنها رفتار کنیم. مارکوس مینویسد: «تنها انسانها میتوانند با وجود اشتباهات دیگران، با آنها با محبت برخورد می کنند.»
اورلیوس معتقد بودند باید هر روز از نظر ذهنی خود را برای مواجهه با انسانهایی ناخوشایند و فایده آماده کنیم. مثلا مارکوس می گوید: «صبح که بیدار شدید، به خود بگوی. افرادی فضول، ناسپاس، مغرور، دروغگو، حسود و گستاخ تعامل خواهم داشت.»
برای تفکر:
برای شما این دیگران چقدر پر رنگ هستند؟
پست های مرتبط
27 آذر 1402
10 شهریور 1401
9 شهریور 1401
8 شهریور 1401
8 شهریور 1401
دیدگاهتان را بنویسید