اخلاقی زندگی نکردن، یعنی ضربه های درونی پیاپی به خود زدن
فهرست مطالب
- انواع خود
- تعریف خوددوستی
- خود واقعی یا self
در این متن خواهیم خواند
در این نوشتار مصطفی ملکیان بر این نکته تأکید دارد که ما وقتی اخلاقی زندگی نمی کنیم، ابتدا چند ضربه اخلاقی به خودمان می زنیم تا شاید چند تا ضربه به دیگری زده باشیم.
هر کدام از انسانها یک خود واقعی دارند: self “خود” ، یعنی “تو چنان که واقعا هستی” ولی هر کدام از انسانها، یک تصوری از خود واقعی شان دارند که این تصور، با خود واقعی شان انطباق ندارد که به آن ego می گویند.
هر کدام از انسانها یک خود واقعی دارند: self “خود” ، یعنی “تو چنان که واقعا هستی” ولی هر کدام از انسانها، یک تصوری از خود واقعی شان دارند که این تصور، با خود واقعی شان انطباق ندارد که به آن ego می گویند.
- انسان می تواند دست به آبادانی بزند ولی زمین دیگری را آبادان کند. ما که به خاطرصیانت ذات، کوشش ها کرده ایم برای جلب نفع و دفع ضرر، چرا اینک غمگین هستیم؟ زیرا جلب منافع کرده ایم برای ego و دفع ضرر کرده ایم از ego ، ولی self مهجور مانده است. انسان در خیلی مواقع خیال می کند که به self رسیدگی می کند ولی واقع این است که به ego رسیدگی شده است.
- ما گفتیم که انسان، خود دوستی دارد یعنی خودش را دوست می دارد ولی باید بگوییم “هر انسانی، آن چیزی را که فکر می کند خودش هست، دوست می دارد. خواه آن خود، خود واقعی اش باشد خواه خود واقعی اش نباشد”.
- شما قبلا می گفتی اگر اخلاقی زندگی کنم ثروت من کم می شود، شهرت من کم می شود، محبوبیت و احترام و …. ضربه می خورند ولی به هوش باشید که ثروت، شهرت، احترام، آبرو، محبوبیت و علم آکادمیک همه جزو ego هستند نهقدما می گفتند همۀ این چیزهایی که دارید فقط تا لب قبر با شماست یعنی همگی مربوط به ego هستند.
هر کدام از انسانها یک خود واقعی دارند: self “خود” ، یعنی “تو چنان که واقعا هستی” ولی هر کدام از انسانها، یک تصوری از خود واقعی شان دارند که این تصور، با خود واقعی شان انطباق ندارد که به آن ego می گویند.
- این راهکار ورژن هایی دارد:
ورژن اول : اخلاقی زندگی نکردن به self ضرر می رساند چون وقتی می خواهم یک کار غیراخلاقی بکنم مثلا می خواهم ظلمی به تو بکنم حقی از تو ضایع بکنم و ….. اول باید در درون خودم نسبت به تو خشم و کینه و نفرتی پدید بیاید تا آنها باعث شوند که به تو ظلمی بکنم یعنی من قبل از اینکه یک سیلی به تو بزنم باید ابتدائاً یک سیلی توی گوش خودم بزنم. من اگر بخواهم مال تو را بدزدم، اول باید در درون خودم یک چیزی به نام حرص پدید آید تا دست تجاوز به مال تو دراز کنم. من اگر بخواهم در مورد شما کارشکنی بکنم و از اداره بیرون تان بکنم، ابتدا باید یک حسد در درون خودم پدید بیاورم و سپس بر اثر آن حسد، کارشکنی بکنم و از اداره اخراج تان بکنم. معنای اینها، این است که من هر بار که بخواهم غیراخلاقی زندگی بکنم، باید ابتدائاً یک یا چند ضربه به خودم بزنم. اخلاقی زندگی نکردن، یعنی ضربه های درونی پیاپی به خود زدن. مسلم است که ضربه هایی به خودم می زنم؛ یک داستان بگویم:
- مردی از همسایه اش بسیار متنفر بود او به غلامش گفت سر من در پشت بام همسایه ببُر و به حیاط همسایه ام بینداز تا امنیّه ها بیایند و همسایه ام را اعدام کنند مسلم است که در این میان تو کشته می شوی ولی مسلم نیست که حتما همسایه ات هم کشته شود شاید شواهد برای قاضی مستدل نشد، شاید اصلا همسایه ات رشوه داد و آزاد شد و شایدهای دیگر.
- ما وقتی اخلاقی زندگی نمی کنیم، ابتدا چندتا ضربه اخلاقی به خودمان می زنیم تا شاید چند تا ضربه به دیگری زده باشیم. وقتی که ظلمی بر یک فرد می کنیم، ego ما شاد می شود ولی self ما ناشاد می شود. به نظر می رسد این ورژن کاملا قابل دفاع است چون وقتی که من غیراخلاقی رفتار می کنم، حتما قبلش خودم را ویران کرده ام و به همین دلیل مبادرت به عمل غیراخلاقی می کنم. این روایت را به بودا نسبت می دهند..
برای تفکر:
به نظر شما اخلاقی زندگی نکردن چه آسیب های احتمالی دارد؟
پست های مرتبط
28 اسفند 1403
6 شهریور 1401
6 شهریور 1401
6 شهریور 1401
25 مرداد 1401
دیدگاهتان را بنویسید