پاسخ به اشکالی به فضیلت گرایی اخلاقی
فهرست مطالب
- اشکالی بر فضیلت گرایی اخلاقی
نافرمانی مدنی دیوید ثورو
در این متن خواهیم خواند
در این نوشتار به دیدگاه مصطفی ملکیان پیرامون فضیلت گرایی اخلاقی و پاسخ وی به اشکالی مهم بر آن پرداخته می شود. مصطفی ملکیان مکتب فضیلت گرایی اخلاقی را درست تر از دو مکتب دیگر اخلاقی می داند.
سالهاست كه به نظرم ميآيد مكتب فضيلتنگري درستتر از دو مكتب ديگر است.
اشکالی به فضیلت گرایی اخلاقی
برخي به فضيلتنگري و توجه به فضايل دروني اين اشكال را گرفتهاند كه ممكن است كسي اقدام به قتل ديگري بورزد و بعد مدعي شود كه عمل را براساس فضايل دروني انجام داده است. چگونه ميتوان اقدام چنين كسي را توجيه كرد؟ اين اشكال خندهدار است زيرا اين ايراد اخلاق را با حقوق خلط كرده است. كاركرد حقوق غير از اخلاق است. كاركرد اخلاق استكمال روحاني و معنوي فرد است، در حالي كه كاركرد حقوق ساختن جامعهاي با رفاه و امنيت و عدالت و آزادي است. كسي كه به حكم فضايل يا رذايل دروني دست به عملي بزند، اگر واقعا عمل بر آمده از فضايل دروني او باشد، به لحاظ اخلاقي كارش درست است و بالعكس. اما اين عمل به لحاظ حقوقي را بايد با موازين حقوقي سنجيد. اگر فردي بر اساس فضايل درونياش كاري كند كه از نظر حقوقي مجازات به همراه داشته باشد، اين فرد بايد آن مجازات را بپذيرد، زيرا از نظر حقوقي كار او خطا ارزيابي شده و آن مجازات هزينه سبك زندگي فضيلتمندانه اوست. اخلاقي زيستن هزينه دارد و انسان بايد هزينه اخلاقي زندگي كردن خودش را بپذيرد.
سالهاست كه به نظرم ميآيد مكتب فضيلتنگري درستتر از دو مكتب ديگر است.
نافرمانی مدنی دیوید ثورو
اساسا نافرماني مدني از زماني كه توسط هنري ديويد ثورو (فيلسوف آنارشيست امريكايي) كساني چون امرسون و والت ويتمن ابداع و مطرح شد، همين نكته را بيان ميكرد. نافرماني مدني يعني به نام اخلاق در برابر قانون كشور ايستادن. در نافرماني مدني فرد ميان انسان اخلاقي بودن و شهروند خوب بودن در نوسان است. اگر بخواهد شهروند خوبي باشد، بايد طبق مرّ قانون عمل كند، اما اگر بخواهد انسان خوبي باشد، نميتواند طبق مر قانون عمل كند. بنابراين كساني كه نظريه عصيان مدني را ابداع كردند، گفتند آدم اخلاقي بايد بگويد اخلاقي بودن وظيفه اوليه من است و شهروند خوب بودن وظيفه دوم من است و هر كجا اين دو تعارض پيدا كرد، بايد جانب اخلاقي بودن را گرفت. ايشان ميگفتند بايد به حكم اخلاق در برابر قانون ايستاد. ايشان زنداني شدن را هزينه اخلاقي زيستن ميدانستند.
مثلا وقتي در امريكا سربازي رفتن اجباري بود، امثال ديويد ثورو ميگفتند اخلاق ما ميگويد نبايد دست به خشونت زد و بنابراين سربازي نميرفتند، اما در مقابل هزينه اين امتناع را كه بنا به مصوب قانون امريكا زنداني شدن به تعداد سالهاي خدمت بود، ميپرداختند و به زندان ميرفتند. بنابراين آدم اخلاقي بايد هزينه زنداني بودن را بپردازد و اگر اين آدم اخلاقي در جامعهاي زندگي ميكند كه قانون كشورش خلاف اخلاق است، بايد به نام اخلاق در برابر قانون بايستد و اين نظريه عصيان مدني است.
بنابراين نميتوان به نام اخلاق هر جنايتي كرد و مدعي شد به نام اخلاق اين كار صورت گرفته است، بلكه حتي اگر ادعاي فرد درست باشد و به حكم فضايل درونياش به كاري مبادرت ورزيد، بايد هزينه حقوقي و قانوني آن را بپردازد. مگر سقراط محكوم به اعدام نشد؟ آيا عملش اخلاقي بود يا خير؟ عملش اخلاقي بود، اما محكوم به اعدام شد و آن را پذيرفت، زيرا معتقد بود كه من هم بايد اخلاقي باشم و هم وقتي در كشوري زندگي ميكنم، بايد قوانين آن كشور را بپذيرم. بنابراين بايد ميان كاركرد و غرض و روشها و دامنه شمول اخلاق با حقوق تمايز گذاشت.
سخنرانی مروری بر نظریه های اخلاقی
برای تفکر:
دیدگاه شما درباره فضیلت گرایی اخلاقی چیست؟
پست های مرتبط
28 اسفند 1403
6 شهریور 1401
6 شهریور 1401
6 شهریور 1401
25 مرداد 1401
دیدگاهتان را بنویسید