آیا پول چرک کف دست است؟
فهرست مطالب
- نقش پول
- پول و روابط انسانی
- پول، مصیبت یا خوشبختی
- نقش پول در آینده
در این متن خواهیم خواند
در این نوشتار به نقش روشن تری از پول در زندگی انسانی میپردازیم. نگاهی به دور از سوگیری های فکری غالب
نخستین چیزی که باید درباره ی پول گفت این است که عالی است. این نقطه ی آغازی ضروری است چراکه – به ویژه در کتاب هایی با موضوع اخلاقیات – بسیار آسان است افراط کردن در ابراز انزجار از این «چرک کف دست». موضوع پول ظریف تر از آن است که با آن چنین ساده برخورد شود. پول منشا خیر فراوان است، و ارزشش را دارد که به این جنبه اش اشاره کنیم پیش از آن که به این موضوع بپردازیم که چه گونه می تواند منشأ شرهای بسیار هم باشد. . پول در ذات خود می تواند همه ی ارتباط های انسانی را به منتها در جای خود برساند: از اوج شادمانی گرفته تا حضيض حسادت.
این وضعیت به سازوکار دیگری منجر می شود: ما – که حیوانهای اجتماعی هستیم – همان گونه که از روابطمان با دیگر انسانها انتظارهای بیشتری داریم، پول بیشتری نیز آرزو داریم. تفاوت در اینجاست که روابط انسانی، در نفس خود، هدف هستند اما با پول باید به مثابهی وسیله ای برخورد کرد برای رسیدن به یک هدف. مشکل فقط اینجاست که به راحتی تمام میتوان در این مورد دچار سردرگمی شد: پولی که در بانک است قاعدتا نباید ما را خوشحال کند چون در واقع هیچ کاری برایمان اما عملا این طور نیست: پول بیشتر ما را خوشحال تر می کند.دلیلش آن است که آرزوهای انسان را پایانی نیست. ما مخلوقاتی هستیم و بیشتر و بیشتر میخواهیم. این هم موهبت است هم مصیبت: مصیبت است آن گاه که کمتر داشتن ناامیدمان می کند، و موهبت است آن گاه که در جست وجوی بیشترها بودن خلاقیت، ابتکار و عشقمان را به زندگی بر می انگیزد.
جالب است که کینز تا چه حد آینده را نامعلوم می داند، به ویژه هنگامی که به یاد می آورید بسیاری از کارهایی که ما با پولمان می کنیم – وام گرفتن، پس انداز و… اساسشان بر این فرض و گمان است که آینده کاملا معلوم است، و از همه مهم تر آن که ثروت بیشتر در راه است. به گمان کینز، مطمئن تر آن است که پول را راهی بدانید برای محافظت از خودتان در برابر اتفاق های نامنتظره ی آینده، نه ابزاری برای تضمین آیندهای معلوم برای خودتان، تاریکی همیشه پیش روی ماست و پول هم روشنای پیش پایمان نیست بلکه تا حدی محافظ است، و یادتان باشد که تنها تا حدی.
پول را راهی بدانید برای محافظت از خودتان در برابر اتفاق های نامنتظره ی آینده، نه ابزاری برای تضمین آیندهای معلوم برای خودتان، تاریکی همیشه پیش روی ماست و پول هم روشنای پیش پایمان نیست بلکه تا حدی محافظ است، و یادتان باشد که تنها تا حدی.
پول، که زمانی آزادمان کرده بود، حالا بار دیگر می تواند اسیرمان سازد پیش از آن که فرصت کنیم آزادی را تجربه کنیم. کینز در ادامه می گوید:
کسانی خواهند توانست از وفور نعمتهایی که در راه است لذت ببرند که بتوانند زنده بمانند و تا حد ممکن به کمال بیشتری دست یابند و هنر زیستن را بیشتر به کمال رسانند کسانی که خود را به مال دنیا، که ابزار زندگی است نه خود زندگی، نفروشند.» اگر رابطه ی ما با پول آزادمان سازد، آیا خواهیم دانست که چه گونه رابطه مان را با زندگی تقویت کنیم؟
به نظر می رسد که نمی دانیم و نمی توانیم. مشکل آنجاست که پول انحصارطلب است، مانند عاشق حسودی است که شما را تنها برای خودش می خواهد. انگار که در رابطه ای تحقیر آمیز به سر می برید: ماندن در وضعیتی که به آن آشنایید تسلی بخش تر است از تلاش برای رها شدن از دور باطل عادت ها. کینز محاسبه و پیش بینی کرده بود که در دورانی که حالا در آن به سر می بریم سه ساعت کار روزانه برای رسیدن به رفاه در زندگی کفایت خواهد کرد. آیا ما اکنون کمتر از پدر / مادربزرگان و اجدادمان کار می کنیم؟ کاملا برعکس
برای تفکر:
نقش پول در زندگی شما تا چه اندازه است؟
پست های مرتبط
27 آذر 1402
10 شهریور 1401
9 شهریور 1401
9 شهریور 1401
8 شهریور 1401
دیدگاهتان را بنویسید